12/5/10

فکر می کنم دیگر آدم ها را نمی توان داخل یک لوکیشن خالی قرار داد و از آنها خواست که دست به کاری بزنند . یکی از کاراکترهای معروف ادبیات که عاشق هندسه ی لوکیشن ها می شد و فلسفه ی زیبایی شناختی ِ پرطرفداری هم به وجود آورد ، به یکی از دوستانم خبر داد که بیخود نبود من به آمریکا پا گذاشتم ...

دوستم به های لایت های زرد نگاه کرد و گفت : اگر به آمریکا نمی رفت چه می شد ؟
من : از اونهاش هم  نبود که به اعماق جنگل ها پناه ببره ...
دوست : جنگل که یک استعاره ست ... باز تو یه چیزی پروندی ؟
من : پس کاراکتر معروف عاشق استعاره ی صرف نبود و به دل فرم هجوم برد ...
دوست : ها ها ... منظورت از هجوم برد ... همان استفاده کردنه ؟
من : تو که من رو می شناسی ... استفاده از فرم ، از هر چه که هست از هر چیزی که باقی مانده ...
دوست : پس ک حتی ابتدایی ترین کنش های متقابل انسانی رو متحمل شد تا همه چیز را نشان دهد ...
من : آره ... هر چیزی که قرار است در بیرون اتفاق بیفتد ... ذهن می تونه همه چیز رو به هم ببافه اما عاشق یک مکان پر سرو صداست .
دوست : هاها ...
من : ای بابا ... ذهن من احساساتیه ، چی کار کنم ؟
دوست : بقیه ش برای بعد .
راستی آدم ها  زندگی را می سازند .


7 comments:

foxland said...

خواستم نقل قولی از ملکه گالادریل به فورودو را برای تو بگم که سریع از ذهنم گذشت : بی خیال یه چیز دیگه بگو
درنتیجه فکر کردم بهت خبر بدم که دوست تو درست مثل کسی که باید جوانی واستقلال و فردیت خود را بدست بیاورد چون کارل زوسمان ، روزی به امریکا خواهد رفت .

foxland said...

سوای این حرف ها یک چیزی من را آزار می ده و حقیقتا نمی توم بگم : خوب ولش کن مهم نیست . دیدی هر چقدر هم حرف بزنی به جزء آشنا هات و یا یکی دو نفر و یا دائما یک نفر هیچکس با تو حرف نمی زنه
بی تعارف انگار که وجود خارجی نداری
حالا سیزیف تا ابد می خواد بگه : گور پدرشون

AMIRJ said...

الكوت در كافي نت هميشگي مثل دو قطب زيبايي مشهد مي‌ماند و دختر‌هاي يك به پنج آسماني‌شان با ايدئولو‍ي هاي پساارگاسمي. در حقيقت آنچه من اكنون متحمل آنم ريزضش باران سياهي در عمق وجود شهرك صدف.

AMIRJ said...

از آزل سخن مي‌گويم از آن لحظه بستن نطفه‌ام. از مغز وارفده زير فشار اسيد نخستين بار مي‌گويم كه من فهميده‌ام كه ج

grotesque said...

فوکس جان باید برای آنهایی که وجود خارجی ندارند چیزمیز نوشت ... یه چیزی شبیه ایده ی کتاب افست خودت ... هاها .
سیزیف همیشه لج آدم رو در میاری ، این غلت املایی ها چیه ، اه .مشهد بدجوری مدهوشت کرده . منظورت اینه که انگار به رحم مادرت برگشتی ؟ درکت می کنم .

foxland said...

کجایی ؟دالی ؟ قایم شدی باز گروتسک
هن هنه هن هنه هن هنه

B8 said...

manzooret az hojoom,ghabele darke