11/14/10

« sucker »
carson mc cullers

پپه هر حرفی می زدم یادش می موند و باور می کرد . از همین جا اسم « پپه » رو گذاشتیم روش . هیچ وقت زیاد بهش محل نمی ذاشتم یا بهش فکر نمی کردم . وقتی حسابشو بکنی که چه مدت طولانی ای هم اتاقی بودیم ، می بینی ای که من چه قدر کم یادمه وافعا مسخره س . عادت داشت وقتی فکر می کرد تنهاس خیلی با خودش حرف بزنه همه شم درباره ی جنگیدن با گانگسترا و قاطی شدن با یه دار و دسته و این جور چرندیات بچه گونه . می رفت دستشویی یک ساعتی اونجا می موند و گاهی انقدر هیجان زده می شد که صداش می رفت بالا که می شد تو کل خونه شنیدش . سوای این بیشتر وقتها ساکت بود . عین خیالش نبود که کت و پلوورهای منو که برام کوچیک شده بپوشه ، حتی اگه آستینهای بلندشون آویزون می موند .

1 comment:

فوکسلند said...

mac mac cool .